میخواهم در مختصرترین حالت تعریف کنم.
مقدمه:
شرکت دانشبنیان 2 ساله آوا طبیعتا در طبقه شرکتهای کوچک و متوسط قرار میگیرد.
شرکتهای کوچک و متوسط طبیعتا کم تجربه هستند و با توجه به نوع و حجم کارهایشان، عقلایی نیست که افراد با تجربه استخدام کنند.
شرح:
دوربینی که برای کار نقشه برداری استفاده میکردیم با مساله ای روبرو شد، موضوع را با تامین کننده چینی مطرح کردیم. بعد از رفت و برگشتهای متعدد ویچت ترنسلیتی، مجاب شدند که دوربین را بدون دریافت هزینه تعویض کنند. ده روز بعد از این تصمیم دوربین در فرودگاه امام بود و فرآیند زجرآور ترخیص شروع شد.
1- مامور گمرک نمیپذیرفت که دوربین تعویضی است و پولی بابت آن داده نشده.
2- لینک قیمت دوربین در اینترنت وجود نداشت.
3- تصمیم گرفت که مبلغ را 6000 دلار بزند و ما که کارت بازرگانی نداشتیم را وارد یک سیاه چاله بی سر و ته کند.
4- مای از همه جا بی خبر افتادیم دنبال نامه معاونت و نامه هواپیمایی کشوری و هزار نامه که هر کدام از هزارتوی مبهمی استخراج میشد. هر نامه که میآمد پوستمان که کنده میشد میگفتیم آخر هفته دوربین را تحویل میگیریم و به کارمان میرسیم.
5- بعد از دو ماه و نیم نشدن، کار را به یک ترخیص کار سپردیم و با 40 میلیون تومان ناقابل دوربین دو هفته بعد به دست ما رسید. (از ابتدا چرا ندادیم؟ چون 40 میلیون تومان برای یک دوربین تعویض شده برایمان زیاد بود و دانش بنیان بودیم و فکر میکردیم برای کسی اهمیت دارد که بنیان ما بر دانش است.)
مخلص کلام:
دوربینی که 10 روزه از 6000 کیلومتر آن طرف تر مفت، به فرودگاه امام، رسیده بود مسیر 60 کیلومتری تا دفتر ما را 3 ماهه و با 40 میلیون تومان حق الزحمه (بخوانید هر چه میخواهید) طی کرد.